مقاله: پرورش خلاقیت در نظام آموزشی بر اساس کتاب «مدرسه خلاق» اثر کن رابینسون
مقدمه
کتاب «مدرسه خلاق» (*Creative Schools*) نوشته : سر کن رابینسون و ترجمه ی : سید شمس الدین میرابوطالبی (چاپ سوم)، به بررسی ضرورت تحول در نظام های آموزشی برای پرورش خلاقیت و استعدادهای ذاتی دانش آموزان می پردازد. رابینسون با نقد سیستم های سنتی آموزش که بر استانداردسازی و حافظه محوری تأکید دارند، پیشنهاد می دهد که مدارس باید به محیط هایی پویا و انعطاف پذیر تبدیل شوند تا هر دانش آموز بتواند توانایی های منحصربه فرد خود را کشف کند. این مقاله با استناد به مطالب کتاب، به بررسی اصول اصلی مدرسه خلاق و راهکارهای عملی برای اجرای آن می پردازد
1. نقد نظام آموزشی فعلی
رابینسون در فصل اول کتاب اشاره می کند که نظام های آموزشی کنونی بیشتر شبیه به «خطوط تولید صنعتی» هستند که دانش آموزان را به صورت یکسان و بدون توجه به تفاوت های فردی تربیت می کنند (ص ۲۵). او این سیستم را «مدل آموزش کارخانه ای» می نامد که در عصر صنعتی شکل گرفته و امروزه دیگر پاسخگوی نیازهای جامعه مبتنی بر خلاقیت و نوآوری نیست. به گفته او، این سیستم باعث سرکوب استعدادهای طبیعی کودکان و کاهش انگیزه یادگیری می شود (ص ۳۰)
2. اهمیت خلاقیت در آموزش
در فصل سوم کتاب، رابینسون تأکید میکند که خلاقیت یک مهارت ذاتی نیست، بلکه قابلیتی است که میتوان آن را پرورش داد (ص ۵۸). او با اشاره به تحقیقات روانشناسی، نشان می دهد که کودکان در سنین پایین از سطح بالایی از خلاقیت برخوردارند، اما سیستم آموزشی فعلی به مرور این توانایی را در آنها تضعیف میکند. برای مثال، آزمون های استاندارد و برنامه های درسی خشک، جایی برای بروز تفکر واگرا باقی نمی گذارند (ص ۶۵). راه حل پیشنهادی رابینسون، تغییر روشهای تدریس از معلم محور به دانش آموزمحوراست. او معتقد است معلمان باید نقش «مربیان خلاقیت»را ایفا کنند و به جای انتقال اطلاعات، به دانش آموزان کمک کنند تا ایده های خود را کشف و توسعه دهند (ص ۷۲)
3. اصول مدرسه خلاق
رابینسون در فصل پنجم کتاب، چهار اصل کلیدی برای ایجاد مدارس خلاق ارائه میدهد:
v شخصی سازی آموزش: هر دانش آموز باید بر اساس علایق و توانایی هایش آموزش ببیند (ص ۱۲۰).
v تأکید بر یادگیری عمیق: به جای حفظ کردن مطالب، دانش آموزان باید مفاهیم را درک و تجربه کنند (ص ۱۲۵).
v استفاده از فناوری به صورت هوشمند: فناوری باید ابزاری برای تسهیل یادگیری باشد، نه جایگزین معلم (ص ۱۳۰).
v همکاری بین مدرسه و جامعه:** مدارس باید با والدین و نهادهای محلی همکاری کنند تا محیطی غنی برای یادگیری فراهم شود (ص ۱۳۵).
4. نمونه های موفق در عمل:
در فصل ششم، رابینسون به بررسی نمونه هایی از مدارس پرداخته که این اصول را اجرایی کرده اند. برای مثال، مدرسه «های تک های» در کالیفرنیا با استفاده از پروژه های گروهی و یادگیری مبتنی بر حل مسئله، به دانش آموزان اجازه می دهد تا خلاقیت خود را بروز دهند (ص ۱۵۰). همچنین، سیستم آموزشی فنلاند به عنوان نمونه موفقی معرفی میشود که با کاهش آزمون های استاندارد و افزایش اختیار معلمان، به یکی از خلاق ترین نظام های آموزشی جهان تبدیل شده است (ص ۱۶۰).
نتیجه گیری کتاب «مدرسه خلاق»کن رابینسون نشان می دهد که تحول در آموزش، نه تنها ممکن است، بلکه ضروری است. با جایگزینی روش های خلاقانه به جای سیستمهای سنتی، میتوان نسلی پرورش داد که توانایی حل مسائل پیچیده و نوآوری را داشته باشد. همانطور که رابینسون میگوید: مدرسه نباید کارخانه تولید دانش آموزان یکسان باشد، بلکه باید باغی باشد که در آن هر گل به شیوه خودش رشد میکند.» (ص ۱۸۰). این کتاب چشم اندازی الهام بخش برای معلمان، والدین و سیاستگذاران آموزشی فراهم میکند تا با بازنگری در روش های خود، به پرورش استعدادهای نسل آینده کمک کنند.
منبع: رابینسون، کن. (چاپ سوم). مدرسه خلاق. ترجمه سید شمس الدین میرابوطالبی. تهران: انتشارات : ترجمان علوم انسانی
